چگونه اگزوز ماشین سوت بکشد؟

ولی اون مثل اینکه یک مو مشکی توی زندگیش جا گرفته بود! آهنگی که توی گوشهام طنین میانداخت نمکی بود روی زخم تازم

توسط ENGINEARTS-HEADERS در 11 مهر 1400

ولی اون مثل اینکه یک مو مشکی توی زندگیش جا گرفته بود! آهنگی که توی گوشهام طنین میانداخت نمکی بود روی زخم تازم، و باعث جاری شدن اشک هایی بود که بخاطر آهنگ زندگیش هر شب بارید.

تو یک مردی، و اینم قانون ماوراس که مرد ها احساس ندارن و باید احساساتشون رو سرکوب کنن و غرورشون رو به صورت نمایشی به رخ بکشن!

دیدهم تار شده بود و هر ماشینی که از بغلم رد میشد بوق و ناسزایی نثارم میکرد و من بی اهمیت فقط به کام آخرین خاطره ها لب میزدم! ولی نبودم، فقط داغدار یک عاشق بودم شایدم یک آهنگ! ماشین رو روشن کردم و پام رو با فشار روی پدال گاز فشار دادم، دلم میخواست برم پل همت و بشینم و برای اتفاق افتادن حادثه ای که دو ساله رخ داده و من از این رخداد فقط زخمی و نابود شدم زار بزنم.

شاید گاهی اوقات یک مرد خیلی بیشتر از یک دختر دلش از خالقش پر باشه و بخواد اینقدر اشک بریزه که بهش بگن: بسه! آخه من که یک آهنگ بیشتر نداشتم!

من سیگار کشیدم و غصه هام رو دود کردم ولی نبودی! واکنشگر شیمیایی یا کاتالیست (catalytic converter) محفظهای با حجم معین است که بر سر راه چند راهه خروجی دود قرار میگیرد تا همانند یک راکتور شیمیایی عمل کرده و محیطی برای واکنش دهندهها فراهم آورد، انرژی اکسیداسیون گازها و احیای آنها را کاهش دهد و سبب افزایش سرعت واکنشهای شیمیایی شود.

و مثل یک شیر شکست خورده، منم مثل یک مردی که دنیا بهش رحمی نداشت اشک بریزم! دمیدن و جوش و خروش اشک رو توی چشمهام حس کردم و این بغض که مثل گردویی بزرگ و ثقیل که توی گلوم لونه کرده بود رو سعی کردم با نفسی که از هوا گرفتم و اکسیژنی که وارد ریه هام کردم رو رفع کنم.

باضافه مالك جديد پس از انتقال بايد براي دريافت كارت مشخصات بنام خود بشهرباني مراجعه نمايد. علاوه بر اینکه پایین تر و سفت تر است ، میراگر سریعتر ، میله های ضد غلت بزرگتر ، بوش های سخت تر و هیدرولیک دارد تعلیق خود تراز شونده (SLS) در عقب.

این کار از طریق سازمانهای هماهنگکننده که وظیفه نظارت بر محیط زیست و هوا را به عهده دارند انجام میشود.

توی تفکراتم پرسه میزدم که با صدای زیر و رو اعصاب زنی که جمله ی «طبقه همکف» رو با ناز ادا میکرد از آسانسور بیرون اومدم.

آهنگی که ملودی میخوند و امروز عجیب به هوای من میخورد. و موهای کنار شقیقه سرم به خاطرت شدن جو گندمی و این من رو ده سال پیرتر میکنه. بعد از چندین ربع توی ترافیک تهران موندن و دیده های تار من، به پل همت رسیدم و بعد از پیاده شدن ازش بالا رفتم.

آخرین مطالب